حقیقت تلخ است... اما ...

قصه از اونجا شروع میشه  که نه تو میدونی بدتر از من چه جوریه ! 
و نه من میدونم بهتر از تو میتونه چه جوری باشه !!!
اما امان از اون روزی که جفتمون اینو بفهمیم !!!
اون روز تو به حال امروز من میوفتی !
بی اینکه راه برگشتی برات وجود داشته باشه !
و من ... شروع تازه ای در زندگیم رغم خواهد خورد ...
و خواهم خندید ... به امروزها و دیروزهایم ... که تباه شد....! 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد